ما نشسته ایم اینجا و ساعت ها را می شماریم به امید آنکه مقصد رویاهای ما از دوحه به ریودوژانیوو تغییر کند . نگران از تغییر مسیری که به پلی آف برود و صحنه برای ما مانند شبی شود که با اشکهای یحیی گریستیم !
ذهن آشفته ما تکه پاره است از لحظات تلخ و شیرین . فردا شب ایران شبیه کدام تاریخ است ؟ مثل شبی که عراق را در تهران با بلاژویچ بردیم و پیرمرد کروات در اتاق کنفرانس برای خبرنگار بی بی سی رجز خواند که « بی صبرانه منتظر نبرد با انگلیس شما در جام جهانی هستم ! » و یا مانند شبی که در ریاض باختیم و خالد موالید عربستانی زبانش را برای ما همبرگری کرد . مانند شبی که با برانکو و خداداد و هاشمیان و همه یاغی های زمانه اش قطر را در آخرین لحظه شکستیم و یا مثل جهنم شبی که با علی دایی در آزادی باختیم و همه چیز سیاه و سفید شد .
فردا شب شبیه کدام خاطره ماست ؟ ناخنکی به رویاها یادمان می آورد که با کی روش چه آرزوهایی داشتیم . شبی که بحرین را به 6 رساندیم ، طوری حرف زد که خیالمان از صعود راحت بود و یا آن شب شورانگیز در مهر ماه گذشته وقتی که پرچم ایران را در دست داشت و با دستان ملی پوشان برای پیروزی 10 نفره مقابل کره به آسمان می رفت . روزی که به تهران آمد هرگز تصور نمی کردیم که با کی روش هم به اما و اگرهای تیم مایلی کهن و بلاژویچ و دایی و قطبی برسیم اما ما نشسته ایم اینجا و با هزار دلشوره غیر فوتبالی امیدمان باز هم به این فوتبال کم زور و نابسامان است . تیمی که شبیه نامزدهای بیرون از فوتبالش است . هیچکدام ستاره نیستند حتی اگر کاپیتانش نکونام باشد یا خلبان کاپیتان دکتر حوزه سیاست ! رحمتی خانه نشین است و دروازه بان دوم ما رحمان احمدی سنگربان است که امیدواریم گودال را معدن ببیند و نه دره و طبیعت ! و ...
فکر و خیال های ما ترکیبی از سیاست و فوتبال است و از بخت روزگار سرنوشت صعود ما به مانند گذشت همنشین انتخابات است . بیاییم امشب به اجماع برسیم . نامزد مورد نظر ما « شادی » است و البته « غرور ملی » ! هر شیر مردی که ما را لحظه ای از این همه گرفتاری رها کند ، گزینه نهایی ماست . هر که می خواهد باشد . دو رگه ، یک رگه و مهم این است که در میدان فردا شب بی رگی پیدا نمی شود که این همه دلهره را نادیده بگیرد .
ما نشسته ایم اینجا و ساعت را می شماریم . ناامیدمان نکن امید
نظرات شما عزیزان: